- 30688
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق محمود صدیق منشاوی سوره حشر آیات 20 تا آخر، بلد
تلاوت تحقیق محمود صدیق منشاوی، این تلاوت در سال 1969 میلادی در کشور مصر، در مراسم ختم بادرش استاد محمد صدیق منشاوی اجرا گردیده است.
سوره 59: الحشر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا یَسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ﴿20﴾
هرگز اصحاب دوزخ و اصحاب بهشت یکسان نیستند، اصحاب بهشت رستگار و پیروزند. (20)
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿21﴾
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم میدیدی که در برابر آن خشوع میکند و از خوف خدا میشکافد! و اینها مثالهائی است که برای مردم میزنیم تا در آن بیندیشند. (21)
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴿22﴾
او خدائی است که معبودی جز او نیست، از پنهان و آشکار آگاه است، و او رحمان و رحیم است. (22)
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿23﴾
او خدائی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی او است، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمیکند، به مؤ منان امنیت میبخشد، و مراقب همه چیز است، او قدرتمندی است شکست ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، او شایسته بزرگی است. خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار میدهند. (23)
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿24﴾
او خداوندی است خالق، و آفریننده ای بیسابقه، و صورتگری است (بی نظیر) برای او نامه ای نیک است، و آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند، و او عزیز و حکیم است. (24)
سوره 90: البلد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و کسانی که آیات ما را انکار کرده اند افرادی شومند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود. (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آنها آتشی است فرو بسته (که راه فراری از آن نیست). (20)
سوره 59: الحشر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا یَسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ﴿20﴾
هرگز اصحاب دوزخ و اصحاب بهشت یکسان نیستند، اصحاب بهشت رستگار و پیروزند. (20)
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿21﴾
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم میدیدی که در برابر آن خشوع میکند و از خوف خدا میشکافد! و اینها مثالهائی است که برای مردم میزنیم تا در آن بیندیشند. (21)
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ﴿22﴾
او خدائی است که معبودی جز او نیست، از پنهان و آشکار آگاه است، و او رحمان و رحیم است. (22)
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿23﴾
او خدائی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی او است، از هر عیب منزه است، به کسی ستم نمیکند، به مؤ منان امنیت میبخشد، و مراقب همه چیز است، او قدرتمندی است شکست ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، او شایسته بزرگی است. خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرار میدهند. (23)
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿24﴾
او خداوندی است خالق، و آفریننده ای بیسابقه، و صورتگری است (بی نظیر) برای او نامه ای نیک است، و آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند، و او عزیز و حکیم است. (24)
سوره 90: البلد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾
قسم به این شهر مقدس (مکه). (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿2﴾
شهری که تو ساکن (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ ﴿3﴾
و قسم به پدر و فرزندش (ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح). (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿4﴾
که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او مملو از رنجها است). (4)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾
آیا او گمان میکند که هیچ کس قادر نیست بر او دست یابد؟! (5)
یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالًا لُبَدًا ﴿6﴾
می گوید: مال زیادی را (در کارهای خیر) تلف کرده ام! (6)
أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾
آیا گمان میکند هیچ کس او را ندیده (و نمیبیند)؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ ﴿8﴾
آیا برای او (انسان) دو چشم قرار ندادیم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ ﴿9﴾
و یک زبان و دو لب ؟ (9)
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ ﴿10﴾
و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم. (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾
ولی او (انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! (11)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾
و تو نمیدانی آن گردنه چیست ؟ (12)
فَکُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾
آزاد کردن برده است! (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾
یا اطعام کردن در روز گرسنگی. (14)
یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾
یتیمی از خویشاوندان را. (15)
أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾
یا مستمندی به خاک افتاده را. (16)
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ ﴿17﴾
سپس از کسانی بوده باشد که ایمان آورده، و یکدیگر را به شکیبائی و رحمت توصیه میکنند. (17)
أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ ﴿18﴾
آنها اصحاب الیمین هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند). (18)
وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾
و کسانی که آیات ما را انکار کرده اند افرادی شومند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود. (19)
عَلَیْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ ﴿20﴾
بر آنها آتشی است فرو بسته (که راه فراری از آن نیست). (20)